اونکه دلاوریهاش
تو جبهه غوغا کرده
حالا بیاین ببینین
کلکسیون درده
اونکه تو میدون مین
هزار تا معبر زده
حالا توی رختخواب
افتاده حالش بده
اعصاب چیست ؟ چیزیست که هیچکس ندارد وهمه توقع دارند تو حتما داشته باشی .
****
آیا میدانید بعضی وقتها وجدان مانع ارتکاب گناه نمی شه، فقط گناه رو کوفت آدم می کنه! ****
معلم : 10 تاسیب داریم من 9 تاشو میخورم ، چند تا سیب میمونه؟ بچه: همون یکی روهم بردار بخور بدبخت سیب نخورده !
****
هرکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
هرکس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند !
****
والدین گرامی اینقدر نگین "وقتی ما سن شما بودیم این جورخوب بودیم، اون جورخوب بودیم" مادر بزرگ ها دهن لق تر از چیزین که فکر می کنین !
****
بچه پررو کیست ؟ موجودی بسیار محترم که حجم حرفهایش از دوبرابر مساحت دهانش نیز بیشتر است !
****
خدایا به خوبان عزت داده ای به بدان ثروت
نکند ما به تماشای جهان آمده ایم!!؟
****
اولین سوال دخترا در شروع ترم : استاد منابع امتحانی چیا هست؟
پسرا از استاد در شروع ترم : استاد نه ونیمُ ده میدین؟
****
اونی که رفت اگه برگرده از دوست داشتن نیست واسه اینه که بهترشو پیدا نکرده
****
می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟
چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته ...!!؟
اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!؟؟؟؟
****
تو کز محنت دیگران بی غمی.
.
.
. راز موفقیتتون چی بوده؟
****
غصه زیاد بخورین ... خلاصه هر کاری که میتونین انجام بدین تا زود پیر شین !
.
.
.
خانه سالمندان هنوز مختلطه
***
پرسید شبی ز حال من دلدارم / گفتم که «ز رنگ و بوی تو بیزارم!»
گفتا «نکند دو تا شده شلوارت؟!» / گفتم « پ ن پ! فقط تو رو دوس دارم؟!»
همانطور که پسرها انواع و اقسام دارند، دخترها هم گونههای گوناگونی دارند. اگر خوب به آنها نگاه کنی، آنها هم خوب به تو نگاه میکنند.
اگر بد به آنها نگاه کنی، آنها هم چپچپ نگاهت میکنند. پروفسور «آشپلیوس»1 در مقالهای ده هزار صفحهای پانزدههزار تا از خصوصیات دختران را بررسی کرده است. ما از «فصل دماغیات» تعدادی از این نظریهها را دستچین کرده و در اینجا میآوریم.
*بعضی از دخترها فکر میکنند از دماغ فیل افتادهاند. توی مهمانیها (فرق نمیکند؛ چه عروسی باشد، چه عزا) محل سگ به هیچکس نمیگذارند. به این گونه از دخترها میگویند: «دختران دماغ فیلی». از نظر روانشناسی این افراد دچار بیماری «بیش تشکری» هستند و نیاز مبرم به مقدار زیادی «قربان- صدقه» دارند.
*برخی از اینها که به آنها اونها میگویند به «دختران دماغ عقابی» مشهورند. اینها همانهایی هستند که بابابزرگشان را جلوی چشم بابایشان میآورند تا خرج عمل دماغشان را تهیه کنند. این دسته مدام جلوی آینه دماغشان را با خطکش و کولیس اندازه میگیرند یا از زوایای مختلف از دماغ خود عکس میگیرند و با برنامة فتوشاپ آن را ویرایش میکنند. اونها روزی چند بار از خدا میپرسند: «آخه چرا عقاب رو آفریدی؟» البته این دسته از دختران نسبت به گلابی، لامپ پرمصرف، کوفته تبریزی و هرچیزی که شبیه دماغشان باشد آلرژی دارند.
*دستهای دیگر از دختران وجود دارند که اشکشان توی دماغشان است. البته جسارت نشود، این دسته فکر میکنند با دیدن هر چیز باحال یا بیحالی باید بزنند زیر گریه و مشکلاتشان را با قدرتِ عجیبِ این مایع شگفتانگیز حل بفرمایند. این دختران در رشته آبغورهگیری کارشناسی ارشد دارند و قادرند با هر قطره اشک فینفین کرده و بر مخاطب تأثیر بگذارند. به این دسته «دختران جاری دماغ» گفته میشود.
*و اما دستهای دیگر از دختران بر خلاف بقیه، نه به سوسک حساسیت دارند و نه از دیدن مورچه توی قندان غش میکنند. هیچ پشهای هم نمیتواند به آنها لگد بزند. چرا که خودشان اهل لگدپرانی یا به قول استادشان «دفاع شخصی» هستند. برای این دستة اخیر کوبیدن بر فرق سر آقایان مثل آب خوردن است، زیرا با هر عطسهشان چهارتا پسر را در هوا معلق میکنند و با شاخ بر زمین میکوبند، به این گروه از دختران ... هیچی نمیگویند، چون جرئتش را ندارند. بهخصوص پسرها که دنبال نقطه ضعف دخترها میگردند تا نقطه ضعف خود را پنهان کنند.
1.پانویس: لازم به یادآوری است که نویسنده این مقاله یعنی پروفسور آشپلیوس به دلیل نامعلومی به مرگ
6- مردی که برای تشییع جنازه مرد مسلمان برود و بمیرد
6- مردی که برای تشییع جنازه مرد مسلمان برود و بمیرد
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب.
نخند!
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!
...به دستان پدرت،
به جاروکردن مادرت،
به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،
به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،..........
....نخند،نخند که دنیا ارزشش رانداردکه تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!!
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!!!
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،.......خیلی ساده ...