شعری شنیدنی از پروانه نجاتی، بانوی شاعر به یاد شهدای انقلاب و دفاع مقدس ...
عاقد دوباره گفت: « وکیلم؟...»
پدر نبود! ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود
گفتند: رفته گل... نه... گلی گم... دلش گرفت
یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل های سرد که بی درد سر نبود
ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیه ای
رویای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر، مقابل آیینه، شمعدان
آن روز دور سفره، به جز چشم تر نبود
عاقد دوباره گفت: وکیلم؟... دلش شکست
یعنی به قاب عکس، امیدی دگر نبود
او گفت: با اجازه بابا... بله... بله
مردی که غیر خاطره ای مختصر نبود
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی معتقد است وضعیت تعطیلات در ایران در مقایسه با وضعیت تعطیلات با سایر کشورهای جهان در سطح کمی قرار دارد.
به گزارش جهان، مخبر دزفولی این سخنان را نتیجه جلسه اخیر شورای علی انقلاب فرهنگی عنوان می کند،جلسه ای که در آن وضعیت تعطیلات در کشور بررسی شده و نهایتا مسئولان به این نتیجه رسیده اند " علیرغم برداشتی که از میزان تعطیلات در کشور است، بررسیهای مقایسهای و تطبیقی نشان میدهد که مجموع تعطیلات رسمی و آخر هفته در ایران، پس از کشور یمن از نظر میزان کم بودن در رده دوم جهان است.."
نمیدانم در خصوص RSS اطلاعاتی دارید یا خیر، اما شاید شنیده باشید که امکاناتی وجود دارد که به وسیله آن میتوان اخبار یا مطالب جدید همه سایتها یا وبلاگهای مورد علاقه خود را به صورت یکجا مشاهده کرد. بله این مطلب درست است البته در خصوص سایتها یا وبلاگهایی که RSS یا سرویسهای مشابه را پشتیبانی میکنند...
برای مشاهده توضیح کامل به زبان فارسی به لینک زیر بروید...
همان طور که میدانید خط زیبا را همه دوست دارند.نستعلیق هم یکی از زیباترین خطوط فارسی میباشد.چند وقتی است که استادان خط وفناوری کنار هم جمع شده اند تا این خط زیبا را با تکنولوژی روز هماهنگ کنند.بعد از کارهای فراوان توانستند فونتی را طراحی کنند که در رایانه قابل اجرا باشد.در زیر بعد از کلیک بر روی کلمه فونت نستعلیق آن را در رایانه خود ذخیره کنید وبعد در قسمت font رایانه تان(در control panel) آن را به فونتهای خود اضافه کنید.
اگر از نرم افزار مدیریت دانلود استفاده نمیکنید بر روی لینک زیر کلیک راست کرده و در مرور گر اینترنت اکسپلورر گزینه Save Target Az و در مرور گر فایر فاکس گزینه Save Link Az را بفشارید.
لینک دریافت فونت (۱۰۴۷kb): |
اگر زندگی را به ریاضیات تشبیه کنیم و آن وقت:
خوبی ها را جمع کنیم ، دعواها را کم کنیم ،شادی ها را ضرب کنیم، دردها را تقسیم کنیم نفرت ها را زیر رادیکال ببریم و عشق را به توان برسانیم. به نظر شما مشکلی باقی میماند!!
«داداش! یکی دو تا کتاب بهم میدی؟»
نمیدانم کی نصیحتش کرده بود که یک دفعه عاشق کتابخوانی شده بود.
«هر کدوم از کتابا رو که به دردت میخوره بردار».
رفت جلوی کتابخانه من و یکی دو تا کتاب نسبتاً قطور برداشت. اما به سن و سالش نمیخورد. تشکر کرد و رفت بیرون.
میدانستم به دردش نمیخورد و آنها را برمیگرداند. چند دقیقه بعد، بلند شدم و با اشتیاق، دو سه کتاب که به سنش میخورد را جدا کردم و برایش بردم.
توی اتاقش نبود ... دیدم توی آشپزخانه است. کتابها را گذاشته روی صندلی و رفته روی کتابها تا برسد به ظرف شکلات خوری!