اینجا ............. آزاد

نگاهی به اخبار جالب و گوناگون ایران و جهان

اینجا ............. آزاد

نگاهی به اخبار جالب و گوناگون ایران و جهان

گمان

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ
اى کسانى که ایمان آورده‏اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره‏اى از گمانها گناه است
سوره حجرات-12
 
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند.
آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود.
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد.
زنش آن را جابه جا کرده بود.
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند.»
 
 
امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر
ای مالک!
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن،
 شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.

فوت!!!!!!!!!!!!!

داشتم با ماشینم می رفتم سر کار که موبایلم زنگ خورد گفتم بفرمایید
الووو.. ، فقط فوت کرد !
گفتم اگه مزاحمی یه فوت کن اگه میخوای با من دوست بشی دوتا فوت کن . دوتا فوت کرد .
گفتم اگه زشتی یه فوت کن اگه خوشگلی دوتا فوت کن ، دوتا فوت کرد .
گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت کن اگه هستی دوتا فوت کن ، دوتا فوت کرد .
گفتم من فردا میخوام برم رستوران شاندیز اگه ساعت دوازده نمیتونی بیای یه فوت کن اگه میتونی بیای دوتا فوت کن ، دوباره دوتا فوت کرد .
با خوشحالی گوشی رو قطع کردم فردا صبح حسابی بخودم رسیدم بهترین لباسمو پوشیدم . دوش گرفتم و ادکلن زدم تو پوست خودم نمی گنجیدم فکرم همش به قرار امروز بود داشتم از
خونه در میومدم که زنم صدام کرد و گفت ظهر ناهار میای خونه؟
اگه نمیای یه فوت کن اگه میای دوتا فوت کن....

نوشته زیبا

ثانیه های انتظار پشت چراغ قرمز را تاب بیاور …. شاید که دارند آرزوی کودکی دست فروش را برای یک دقیقه کاسبی بیشتر برآورده می کنند!ثانیه های انتظار پشت چراغ قرمز را تاب بیاور …. شایدکه 
 
دارند آرزوی کودکی دست فروش را برای یک دقیقه  
 
کاسبی بیشتر برآورده می کنند.

ایستگاه اندیشه

وقتی به دنیا آمدم درون گوشم اذان گفتند وقتی می میرم برایم نماز می خوانند.زندگی چقدر کوتاه است فاصله ی اذان تا نماز  

 

********** 

بچه ها چه شوخی شوخی قورباغه های مرداب را سنگ میزنند و قورباغه ها چه جدی جدی میمیرند 

 

********* 

 در فکر این بودم که کفش ندارم تا این که کودکی را دیدم که پا نداشت!

دختری جذاب باهوش تر از بیل گیتس و اینشتین + عکس

او دختری ۱۱ ساله است و همانند بسیاری از هم سالانش از بازی و تفریح کردن لذت می‌برد. هرچند ویکتوریا کوی(Victoria Cowie)) می‌گوید همانند همه هم سن و سالانش است اما او با همه افراد یک تفاوت بزرگ دارد و آن هم ضریب هوشی فوق العاده‌اش است. این دختربچه ۱۱ ساله پس از تستی که در «منسا» (سازمان افراد با ضریب هوشی بالا) نشان داد که از افرادی چون اینشتین، استفان هاوکینگ و بیل گیتس باهوش تر است. ویکتوریا کوی با ضریب هوشی ۱۶۲ در حال حال حاضر بالاترین ضریب هوشی در جهان را از آن خود کرده است. اینشتین، استفان هاوکینگ و بیل گیتس با ضریب هوشی ۱۶۰ پیش از این باهوش ترین افراد جهان محسوب می‌شدند. پس از این نتیجه از سوی چهار مدرسه از مدارس سطح اول جهان برای این دختربچه پیشنهاد بورس تحصیلی مطرح شده است. ویکتوریا در این باره می‌گوید: «وقتی از نتیجه تست باخبر شدم خودم هم تعجب کرده بودم. برایم خیلی جالب است که هوش من را با افراد بزرگی چون اینشتین و بیل گیتس مقایسه می‌کنند اما مسئله مهمی که وجود دارد این است که هرچند هوشم از بقیه بالاتر است اما از کوچک ترین لحظات زندگی ام لذت می‌برم. پازل حل کردن را خیلی دوست دارم و زمانی که بزرگ تر شدم می‌خواهم در رشته بیولوژی تحصیل کنم.» ویکتوریا با این تست نه تنها از دانشمندان بزرگی چون بیل گیتس و استفان هاوکینگ پیشی گرفته بلکه ازافرادی چون سیگموند فروید، (ضریب هوشی ۱۵۶)، ناپلئون بناپارت (ضریب هوشی ۱۴۵) و هیلاری کیلینتون(ضریب هوشی ۱۴۰) باهوش تر محسوب می‌شود.تنها دو درصد از افراد جهان ضریب هوشی بالای ۱۴۸ دارند و ضریب هوشی میانگین و نرمال ۱۰۰ است. ویکتوریا تنها کودکی است که در تست منسا شرکت کرده و به این امتیاز جالب توجه دست یافته است. او می‌گوید:«من واقعا از علم لذت می‌برم و دوست دارم همه چیز را تجربه کنم اما در عین حال عاشق بازی کردن و ورزش کردن هم هستم».

کذب محض عشق - طنز عشقی

عشق یعنی اینکه تو باور کنی
می توانی یک نفر را خر کنی

کذب را هنگام فعل مخ زنی

ادامه مطلب ...

معنی چملات مهندسان (طنز)

معنی جملات و حرف های مهندسان (طنز )

 

 

 


۱- این بستگى دارد به ……

یعنى: جواب سوال شما را نمى دانم!


۲- این موضوع پس از روزها تحقیق و بررسى فهمیده شد.

یعنى: این موضوع را بطور تصادفى فهمیدم!


۳- نحوه عمل دستگاه بسیار جالب است.

یعنى: دستگاه کار مى کند و این براى ما تعجب انگیز است!


۴- کاملا انجام شده

یعنى: راجع به ۱۰ درصد کار تنها برنامه ریزى شده !


۵- ما تصحیحاتى روى سیستم انجام دادیم تا آن را ارتقا دهیم.

یعنى: تمام طراحى ما اشتباه بوده و ما از اول شروع کرده ایم!


۶- پروژه بدلیل بعضى مشکلات دیده نشده، کمى از برنامه ریزى عقب است.

یعنى: تاکنون روى پروژه دیگرى کار مى کردیم!


۷- ما پیشگویى مى کنیم…..

یعنى: ۹۰ درصد احتمال خطا مى رود!


۸- این موضوع در مدارک علمى تعریف نشده.

یعنى: تاکنون کسى از اعضا تیم پروژه به این موضوع فکر نکرده است!


۹- پروژه طورى طراحى شده که کاملا سیستم بدون نقص کار مى کند.

یعنى: هرگونه مشکلات بعدى ناشى از عملکرد غلط اپراتورها ست!


۱۰- تمام انتخاب اولیه به کنار گذاشته شد.

یعنى: تنها فردى که این موضوع را مى فهمید از تیم خارج شده است!


۱۱ – کل کوشش ما براى اینست که مشترى راضى شود.

یعنى: ما آنقدر از زمان بندى عقبیم که هر چه که به مشترى بدهیم راضى مى شود!


۱۲- تحویل پروژه براى فصل آخر سال آینده پیش بینى شده است.

یعنى: که تا آن زمان ما مى توانیم مقصر تاخیر در اجراى پروژه را کسى از میان تیم کارفرما پیدا کنیم!


۱۳- روى چند انتخاب بطور همزمان در حال کار هستیم.

یعنى: هنوز تصمیم نگرفته ایم چه کنیم!


۱۴- تا چند دقیقه دیگر به این موضوع مى رسیم.

یعنى: فراموشش کنید، الان به اندازه کافى مشکل داریم!


۱۵- حالا ما آماده ایم صحبتهاى شما را بشنویم.

یعنى: شما هر چه مى خواهید صحبت کنید که البته تاثیرى در کارى که ما انجام خواهیم داد ندارد!


۱۶- بعلت اهمیت تئورى و عملى این موضوع……

یعنى: بعلت علاقه من به این موضوع!


۱۷- سه نمونه جهت مطالعه شما انتخاب شده و آورده شده اند.

یعنى: طبیعتا بقیه نمونه ها واجد مشخصاتى که شما باید بعد از مطالعه به آن برسید، نبوده اند!


۱۸- بقیه نتایج در گزارش بعدى ارائه مى شود.

یعنى: بقیه نتایج را تا فشار نیاورید نخواهیم داد!


۱۹- ثابت شده که ….

یعنى: من فکر مى کنم که …..!


۲۰- این صحبت شما تا اندازه اى صحیح است.

یعنى:از نظر من صحبت شما مطلقا غلط است!


۲۱- در این مورد طبق استاندارد عمل خواهیم کرد.

یعنى: ازجزئیات کار اصلا اطلاع ندارید!


۲۲ – ما شما را میفهمیم.

یعنی: ما خر نیستیم…..

جادوی کلمات (words Magic)!! + عکس

امروز یک ویدیو تآثیر گذار توی یوتیوب دیدم که واقعا هر انسانی رو به تفکر وا میداشت. در این ویدیو شخصی نابینا در کنار خیابان مشغول جمع کردن اعانه بود اما مردم به ندرت به او کمک میکردند.تا اینکه یک خانم در کنار این شخص نابینا ایستاد و یک جمله بر روی مقوایی نوشت و در کنار او گذاشت و رفت . بعد از چند لحظه مردم که تا چند دقیقه قبل از کنار شخص نابینا بدون توجه عبور میکردند بی درنگ به آن فرد نابینا کمک میکردند و آن جمله ای نبود به جز این جمله روبرو (امروز روز زیبایی است اما من نمیتوانم آنرا ببینم) ... برای مشاهده عکس بزرگتر اینجـــــــــــــــا کلیک کنید. لینک مشاهده فیلم در سایت یوتیوب (زمان۱:۴۸)(حجم:۶.۹۸mb) www.youtube.com/embed/Hzgzim5m7oU

از فرصت ها استفاده کنید ! ...

مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد
وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم، سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا کشت
او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید

داستانی از کوروش- پانته آ

در لغت نامه ی دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه می کردند. در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن شوش به نام پانته آ که همسرش به نام « آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود . چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند ، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند. و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس اینکه به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد . اما اراسپ خود عاشق پانته آ گشت و خواست از او کام بگیرد، بناچار پانته آ از کورش کمک خواست..
کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند. هنگامی که آبرداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما پانته آ در یک لحظه از غفلت ندیمان استفاده کرد و با خنجری که به همراه داشت، سینه ی خود را درید و در کنار جسد همسر به خاک افتاد و ندیمه نیز از ترس کورش و غفلتی که کرده بود ، خود را کشت.
هنگامی که خبر به گوش کوروش رسید، بر سر جنازه ها آمد.